خاطرات من در چت روم 3


nedaieshabnam

يه روز در چت روم نشسته بودم

كه يه نفر اومدو سلام و......

اون: اهل كجايي؟

من: مشهد

_ چه جالب منم مشهدم  خونتون كجاست؟

_ راه اهن (من هميشه الكي مي گفتم راه اهن)

_ واويلا

_ چرا؟

_ چون خونه ي ما هم همونجاست.........

و كلي صحبت و گفتگو.........خيلي از خودش تعريف مي كرد.............خانواده ي ما خيلي مذهبي ان..........همشون چادري ان...........من پسر خوبي ام مثل بقيه پسرا نيستم  ..............خيلي خوشحالم كه مي بينم تو هم چادري هستي................و ازت خواهش مي كنم باهام دوست شو........خواهش مي كنم شمارتو بده..........فقط بيا باهم بريم بيرون يه دوري بزنيم

و جواب من فقط نه بود ........فكر كنم سه شب تا ساعتاي سه روي مخ من راه رفت

شب سوم داشتم با اين و يه نفر ديگه همزمان مي چتيدم (اسمش حسين بود خيلي مرد خوبي بود زنم داشت و بيشتر وقتا منو نصيحت مي كرد منم كه دختر خوب به همه ي حرفاش گوش مي كردم و مي گفتم اره من اصلا به پسرا اعتماد ندارم و ...)

بعععععله داشتم مي گفتم كه داشتم با دوتاييشون مي چتيدم كه يكي از جمله هايي كه واسه اون پسره داشتم مي نوشتم اشتباهي رفت واسه حسين اقا.........

_ داري با كي مي چتي؟

_ با يكي از اراذل و اوباش كه داره رو مخم راه ميره شماره مي خواد

_ بيا شماره منو بده

_ مشكلي براتون پيش نياد؟

_ نه مشكلي نيست فقط اشكشو درميارم

هيچي ديگه يكي دو روز با حسين اقا حال مي كرد 

من ديگه جرات نداشتم با  اسم خودم برم چت روم چون مي ترسيدم سوتي بدم ............با اسم شاپرك رفتم .........اتفاقا اومد باهام حرف زد.......... مي خواستم بهش ثابت كنم اينم يه پسريه مثل پسراي ديگه  و همش مي گفت يه فرصت بده تا خودمو ثابت كنم...............بهش گفتم من مشهدم و دوباره كلي ذوق كرد و بعد از يك كمي حرف زدن پيشنهاد دوستي داد............چند تا حرف بارش كردم................گفتم كه من كيم..............بدبخت كپ كرد.............كلي معذرت خواهي و........

بهش گفتم قشنگ خودتو ثابت كردي فكر كردي من به شماها اعتماد مي كنم و شمارمو ميدم ....كور خوندي.......اون شماره  هم شماره يه پسره............كلي عصباني شد چون واسه طرف شارژ فرستاده بود..........بي شعور خيلي بهم حرفاي بدي زد........حالا چت رومش هم جوري بود كه نمي شد ايگنورش كرد.........ديوونه باز اخرش معذرت خواهي كرد و گفت حلالم كن تو اولين نفري هستي كه اينقدر فحشش دادم.......خيلي عصبانيم كردي.........اگه ميشه شماره خودتو بهم بده

_خيلي پر روووووووووووووويي

_ تو هم خيلي هفت خطي ............. دروغ ميگي كه دوست پسر نداري.........بهت مي خوره صدتا دوست پسر داشته باشي

هيچي ديگه رفت و ديگه از اونطرفا نيومد

من كه خيلي كيف كردم اينجوري ضايعش كردم

نتيجه اخلاقي: دختر خانوما به هيچ پسري اعتماد نكنيد



نظرات شما عزیزان:

pouyan
ساعت7:00---23 مرداد 1392
البته این که به هیچ پسری اعتماد کرد کاملا درسته ما اصولا تو خودمون هم به هم اعتماد نمیکنیم ... کلا براتون بگم قابل پیشبینی نیستیم ... البته این یه خصلت دوس داشتنیه از نظر خودم . دخترا هم بدیشون اینه که برای دوستی یا شارژ میخوان یا ازشون عکس بخوای عکس هنرمندا رو بهت میدن جالبش اینجاست معروفشم میدن ادم قشنگ میشناسه ( مخ ؟ ...) اممممم سخت دوست میشن ولی دوست شن لامصبا مثل کنه دیگه ولت نمیکنن تا دهها سال بهت اس میدن اممممم فعلا هیمنا تو ذهنمه

محدثه
ساعت21:35---29 مرداد 1391
سلام عزیزم خوبی؟؟

من به خاطر دلایلی ادرس وبمو عوض کردم اگه میشه منو با ادرس جدیدم بلینک مر30 بای


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در شنبه 28 مرداد 1391برچسب:,| ساعت 22:11| توسط neda|


آخرين مطالب
» ...
» خداي من
» شايد آخرين نوشته
» خاطرات من 10
» لذت عشق به اين حس بلاتكليفي است
» زن
» عيد غدير والاترين عيد اسلامي
» عرفه.... روز دعا و نيايش
» friend
» سالگرد ازدواج امام علي (ع) و حضرات فاطمه (س)
» امام جواد(ع)
» روزهاي مدرسه
» خاطرات من 9
» من برگشتم
» خاطرات من 8
» خاطرات من 7
» خاطرات من 6
» خدا

قالب جدید وبلاگ پيچك دات نت